حالات و مقامات م .امید» نوشته دکتر شفیعی کدکنی
کتابی که از دست نمی افتد
علی زارعی :در نمایشگاه کتاب امسال، دو کتاب جدید از دکتر شفیعی کدکنی و نشر سخن ارایه شد، با نامهای «با چراغ و آینه» و «حالات و مقامات م.امید»
یکی در جست وجوی ریشه های تحول شعر معاصر است و دیگری شرح حالی است از روش و منش شاعری و زندگی مهدی اخوان ثالث با نثری بسیار جذاب و در بسیاری از موارد عامه فهم، برای کسانی که مشتاق اند اخوان ثالث را از زبان یکی از نزدیک ترین و بهترین دوستانش بیشتر بشناسند.
کتابی که از همان اول پس از خرید که پا به خانه گذاشتم، تا زمانی که خستگی پرسه زدن در نمایشگاه خواب را بر چشمانم مستولی کرد، از دستم نیفتاد. در این کتاب شومیزی و رقعی از رنج و محنت های معیشتی تا «اوجیات شعری» اخوان را می توانی بخوانی و دریابی.
بخش زیادی از کتاب که در قالب خاطرات خواندنی و زیبای استاد شفیعی از مجالست با اخوان نوشته شده است، به این موارد و موارد دیگری مانند تفکر و جایگاه محققانه اخوان، رنجش هایش از روزگار، نظر اخوان در مورد مرتبه شعری اش، حاشیه نگاری اش بر کتابهای شعری و ادبی و خانه ای که در تهران سکونت گزید و عوض کرد، نزدیک ترین دوستان اخوان، جایگاه شعر او در نزد شاعران نیمایی، نکته سنجی های شاعرانه و محققانه اش در شعر و ادبیات و همچنین بذله گویی ها، طنزها و شیرین کاری هایش در مراوده با دوستان پرداخته است.
راز نوشتن یا شأن نزول این کتاب پیغامی است از سوی «ه.ا.سایه» که پس از مرگ اخوان، به وسیله یکی از دوستانش به شفیعی کدکنی می رسد تا برای مراسم نکوداشت اخوان در آلمان مطلبی بنویسد. دکتر شفیعی نیز نامه ای به او می نویسد که ادامه این نامه خود به نگاشتن کتاب «حالات و مقامات م.امید» منجر می شود.
تلفیق دانش و ذوق
همانطور که گفتم، نثر جذاب نویسنده و طراوت خاطرات او از اخوان و سایر دوستان هم محفلی، وجه امتیاز این کتاب بر سایر کتابهای استاد شفیعی است که بیشتر قالبی علمی و محققانه با نثر مخصوص به همان اسلوب ها را دارد، اما این نثر سبب نمی شود که از دقایق علمی این کتاب غافل شویم.
اگرچه برخی از متون کتاب همچنانکه نویسنده در مقدمه گفته است، پیشتر هم چاپ شده و تکراری است اما نمی توان کتاب حاضر را کتابی بینامتنی دانست زیرا دارای نکاتی بدیع نیز هست که تاکنون بیان نشده اند.
از زمره این نکات: «بهترین دوران شاعری اخوان از اواخر «زمستان» آغاز می شود، از حدود 1333 و تا 1345 به درازا می کشد. پس از این تاریخ، بتدریج نوع شعرها عوض می شود و «ایجاز» جای خود را به نوعی «اطناب» می دهد.» یا این: «در شعر نو و قوالب آزاد نیمایی، هیچ شاعری به اندازه اخوان شعر درخشان ندارد، و او بزرگترین کیمیاگر زبان فارسی بود.
کسی که با کلمات زبان فارسی طلا می ساخت و سکه می زد، سکه هایی که هیچ گاه از رواج نخواهد افتاد.» یا: «استادان و معلمان اخوان دو تن بیش نبودند: کاویان جهرمی و محمدتقی شریعتی مزینانی.
اما این اخوانی که چیزی دیگر از کسی نیاموخته بود، به برکت قریحه ذاتی و پشتکار عجیب و دیوانه وارش تمامی متون ادبیات فارسی را -از عصر رودکی تا دوران معاصر، چه نظم و چه نثر- به دقتی از نوع دقتهای بدیع الزمان فروزانفر و علامه قزوینی خوانده بود.
تصور می کنم اگر روزی یادداشتهای او را از کنار صفحات کتابهای کتابخانه شخصی او استخراج کنند، کمتر از یادداشتهای قزوینی نخواهد بود».
همچنین دکتر شفیعی کدکنی در جایی پس از ستودن شعرهایی مانند «سبز» و «نماز» و «آنگاه پس از تندر» تصریح می کند: «این را با اطمینان می گویم که در شعر صد ساله اخیر ایران با همه لذتی که از بعضی شعرهای بهار، ایرج، نیما، شاملو، و فروغ و سایه و چند تن دیگر برده ام از شعر هیچ کدامشان در شگفت نشده ام؛ اما از 1339 که دست نویس شعر آنگاه پس از تندر به مشهد رسید، من این حالت شگفتی را نسبت به این شعر داشته ام و لحظه به لحظه بیشتر شده است.»
به هر تقدیر، این نکته که یکی از راه های شناخت و شناسی بزرگان ادبی و آنتولوژی شعری آن ها فهمیدن نزدیکان آنهاست، در این کتاب معنا پیدا کرده است. حال چه بهتر از این که آن فرد نزدیک به فرد منظور، خودش شاعر و محققی تام و تمام باشد.
یکی در جست وجوی ریشه های تحول شعر معاصر است و دیگری شرح حالی است از روش و منش شاعری و زندگی مهدی اخوان ثالث با نثری بسیار جذاب و در بسیاری از موارد عامه فهم، برای کسانی که مشتاق اند اخوان ثالث را از زبان یکی از نزدیک ترین و بهترین دوستانش بیشتر بشناسند.
کتابی که از همان اول پس از خرید که پا به خانه گذاشتم، تا زمانی که خستگی پرسه زدن در نمایشگاه خواب را بر چشمانم مستولی کرد، از دستم نیفتاد. در این کتاب شومیزی و رقعی از رنج و محنت های معیشتی تا «اوجیات شعری» اخوان را می توانی بخوانی و دریابی.
بخش زیادی از کتاب که در قالب خاطرات خواندنی و زیبای استاد شفیعی از مجالست با اخوان نوشته شده است، به این موارد و موارد دیگری مانند تفکر و جایگاه محققانه اخوان، رنجش هایش از روزگار، نظر اخوان در مورد مرتبه شعری اش، حاشیه نگاری اش بر کتابهای شعری و ادبی و خانه ای که در تهران سکونت گزید و عوض کرد، نزدیک ترین دوستان اخوان، جایگاه شعر او در نزد شاعران نیمایی، نکته سنجی های شاعرانه و محققانه اش در شعر و ادبیات و همچنین بذله گویی ها، طنزها و شیرین کاری هایش در مراوده با دوستان پرداخته است.
راز نوشتن یا شأن نزول این کتاب پیغامی است از سوی «ه.ا.سایه» که پس از مرگ اخوان، به وسیله یکی از دوستانش به شفیعی کدکنی می رسد تا برای مراسم نکوداشت اخوان در آلمان مطلبی بنویسد. دکتر شفیعی نیز نامه ای به او می نویسد که ادامه این نامه خود به نگاشتن کتاب «حالات و مقامات م.امید» منجر می شود.
تلفیق دانش و ذوق
همانطور که گفتم، نثر جذاب نویسنده و طراوت خاطرات او از اخوان و سایر دوستان هم محفلی، وجه امتیاز این کتاب بر سایر کتابهای استاد شفیعی است که بیشتر قالبی علمی و محققانه با نثر مخصوص به همان اسلوب ها را دارد، اما این نثر سبب نمی شود که از دقایق علمی این کتاب غافل شویم.
اگرچه برخی از متون کتاب همچنانکه نویسنده در مقدمه گفته است، پیشتر هم چاپ شده و تکراری است اما نمی توان کتاب حاضر را کتابی بینامتنی دانست زیرا دارای نکاتی بدیع نیز هست که تاکنون بیان نشده اند.
از زمره این نکات: «بهترین دوران شاعری اخوان از اواخر «زمستان» آغاز می شود، از حدود 1333 و تا 1345 به درازا می کشد. پس از این تاریخ، بتدریج نوع شعرها عوض می شود و «ایجاز» جای خود را به نوعی «اطناب» می دهد.» یا این: «در شعر نو و قوالب آزاد نیمایی، هیچ شاعری به اندازه اخوان شعر درخشان ندارد، و او بزرگترین کیمیاگر زبان فارسی بود.
کسی که با کلمات زبان فارسی طلا می ساخت و سکه می زد، سکه هایی که هیچ گاه از رواج نخواهد افتاد.» یا: «استادان و معلمان اخوان دو تن بیش نبودند: کاویان جهرمی و محمدتقی شریعتی مزینانی.
اما این اخوانی که چیزی دیگر از کسی نیاموخته بود، به برکت قریحه ذاتی و پشتکار عجیب و دیوانه وارش تمامی متون ادبیات فارسی را -از عصر رودکی تا دوران معاصر، چه نظم و چه نثر- به دقتی از نوع دقتهای بدیع الزمان فروزانفر و علامه قزوینی خوانده بود.
تصور می کنم اگر روزی یادداشتهای او را از کنار صفحات کتابهای کتابخانه شخصی او استخراج کنند، کمتر از یادداشتهای قزوینی نخواهد بود».
همچنین دکتر شفیعی کدکنی در جایی پس از ستودن شعرهایی مانند «سبز» و «نماز» و «آنگاه پس از تندر» تصریح می کند: «این را با اطمینان می گویم که در شعر صد ساله اخیر ایران با همه لذتی که از بعضی شعرهای بهار، ایرج، نیما، شاملو، و فروغ و سایه و چند تن دیگر برده ام از شعر هیچ کدامشان در شگفت نشده ام؛ اما از 1339 که دست نویس شعر آنگاه پس از تندر به مشهد رسید، من این حالت شگفتی را نسبت به این شعر داشته ام و لحظه به لحظه بیشتر شده است.»
به هر تقدیر، این نکته که یکی از راه های شناخت و شناسی بزرگان ادبی و آنتولوژی شعری آن ها فهمیدن نزدیکان آنهاست، در این کتاب معنا پیدا کرده است. حال چه بهتر از این که آن فرد نزدیک به فرد منظور، خودش شاعر و محققی تام و تمام باشد.