حرم خراسان
سنایی غزنوی متوفی سال 535 یا 545ق که یکی از ستارگان پرفروغ آسمان ادب ایران است اشعار نابی در دیوانش در مدح ایمه اطهار دارد یکی از اشعارش قصیده ایی در مدح آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام است که دارای 38 بیت که در بحر هزج مسدس مقبوض محذوف (مفعول مفاعلن فعولن سروده شده است.
دین را حرمیست در خراسان دشوار ترا بمحشر آسان
از معجزهای شرع احمد از حجت های دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت پیوسته درش مشیر غفران
چون کعبه پرآدمی زهر جای چون عرش پر از فرشته هزمان
هم فر فرشته کرده جلوه هم روح وصی درو بجولان
از رفعت او حریم مشهد از هیبت او شریف بنیان
از دور شده قرار زیرا نزدیک بمانده دیده حیران
از حرمت زایران راهش فردوس فدای هر بیابان
قرآن به درو و او الوالامر دعوی نه و با بزرگ برهان
ایمان به و رستگار از او خلق توبه نه و عذرهای عصیان
از خاتم انبیاء درو تن از سید اوصیاء درو جان
آن بقعه شده به پیش فردوس آن تربه بروضه کرده رضوان
از جمله شرطهای توحید از حاصل اصل های ایمان
زین معنی زاد در مدینه این دعوی کرده در خراسان
در عهده موسی آل جعفر با عصمت موسی آل عمران
مهرش سبب نجات و توفیق کینش مدد هلاک و خذلان
مآمون چو بنام او درم زد بر زر بفزود هم درم زان
هوری شد هر درم بنامش کس را درمی شدست ارزان
بر مهر زیاد آن درمها از حرمت نام او چو قرآن
این کار هر آینه نه بازیست این خور بچه گل کنند پنهان
زرست بنام هر خلیفه سیمست بضرب خان و خاقان
بی نام رضا همیشه بی نام بی شان رضا همیشه بی شان
با نفس تنی که راست باشد چون خور که بتابد از گریبان
بر دین خدا و شرح احمد بر جمله او سزد از خدای احسان
چون او بود از رسول نایب چون او سزد از خدای احسان
ای مأمون کرده با تو پیوند وی ایزد بسته با تو پیمان
این پیوندت گسسته پیوند و آن پیمانت گرفته دامان
از بهر تو شکل شیر مسند درنده شده بچنگ و دندان
آن را که زپیش تخت مأمون برهان تو خوانده بود بهتان
با درد جحود منکرش را اقرار دو شیر ساخت درمان
از معتبران اهل قبله وز معتمدان دین دیان
کس نیست که نیست از تو راضی کس نیست که هست بر تو عضبان
اندر پدرت وصی احمد بیتیست مرا بحسب امکان
تضمین کنم اندرین قصیده کین بیت فرو گذاشت نتوان
ای کین تو کفر و مهرت ایمان پیدا بتو کافر از مسلمان
در دام مهر تو زدم دست تا کفر نگیردم گریبان
اندر ملک امان علی راست دل درغم غربت تو بریان