اشعار روی سنگ مزار عطار
اشعار روی سنگ مزار عطار
هذه جناب عدن فی الدنا عطر العطار مهجه من دنا
قبر آن عالی جناب است آنکه بود خاک راهش دیده چرخ کبود
شیخ عالم شیخ عطار فرید آنکه هستند اولیا او را مرید
طرفه عطاری که از انفاس او قاف تا قاف جهان شد مشکبو
در دکانش کآشیان گیرد ملک شیشه پرقرص لیمو شد فلک
خاک نیشابور تا یوم القیام آبرو دارد از این عالی مقام
شد زرش را خاک نیشابور کان مولدش زروند و کدکانش مکان
بود در شاپور هشتاد و دو سال سی ودو در شادیاخ آسوده حال
سال هجرت پانصد و هشتاد و شش شد بمیغ آن مه فر خورشیدوش
گشت در وقت هلاکوخان هلاک در شهادت شد شهیدش جان پاک
عارفان کز دانه دل آگهند خرمن هستی بمشتی که دهند
روح الله تعالی روحه رب کثر بره و فتوحه
شد تمام این لوح و این عالی مکان در زمان دولت شاه جهان
حضرت سلطان ابوالغازی حسین ظل حق پشت و پناه خافقین
آن قدر قدر و قضا صولت که دهر دشمنش را میدهد از نوش زهر
تا شنیده عدل او نو شیروان گشته از اوصاف او نوشین روان
از نهیب عدل آن شاه دلیر شانه کرده ریش بز از پنجه شیر
خلدالله تعالی ملکه فی بحار العدل اجری فلکه
شد موفق حضرت میر کبیر آن ملاذ و ملجا میر و فقیر
میردریا دل علی شیر آنکه هست چرخ پیش همتش چون خاک پست
رضا نقدی